معرفی کتاب
اگرچه کارشناسان اکوسیستم استارتآپی ایران معتقدند این سیستم مدرن کسبوکاری در دهۀ هفتاد شمسی آغاز شده اما ما در نقش کاربران آن، تقریباً از اوایل دهۀ نود شمسی شاهد حضور اولین استارتآپهای ایرانی بودهایم. در این یک دهه هم همیشه از نتیجه نهایی و محصول کار آنها استفاده کردهایم و از پشت صحنه و سبک کاری این تجارت که روزبهروز گستردهتر میشود چیزی نمیدانیم. کتاب استیو جابز غلط کرد با تو تلاشی است برای ثبت تجربۀ شخصی از پس پشت شرکتهای فناور ایرانی. آزاده رحیمی که سالها به عنوان یک کارمند عادی در یکی از این شرکتها بود، در این کتاب تلاش کرده تصویری واضح و دست اول از فضای آنها ارائه دهد.
بیشتر کسبوکارهای نوپا کمکم ادبیاتی درونگروهی تولید و تثبیت میکنند، نظام رفتاری، الگو و سبک زندگی متفاوتی برای خود میسازند و گفتمان خاص و قصههای درونسازمانی منحصر به خودشان را دارند. استارتاپها اصرار دارند سبک زندگی درونسازمانیشان، بیشتر از اینکه شبیه فرهنگ، ادبیات و سلیقۀ عمومی سرزمین خودشان باشد، شبیه همقطارانشان در دنیا باشد. اما جدا کردن دنیای محصور میان دیوارهای رنگی و شیشهای از فضای بیرون ممکن نیست. در نهایت، سبک زندگی درونی اکوسیستمهای استارتاپی با سبک زندگی و فرهنگ کشوری که بستر رشدشان بوده ترکیب میشود و در هر منطقه و کشوری روایتهای خاصی میسازد. بررسی این روایتهای حاصل از ترکیب فرهنگها، گوشههای تاریک زیادی را روشن میکند. و این اتفاقی است که در کتاب استیو جابز غلط کرد با تو افتاده. این اثر در واقع خاطرات آزاده رحیمی است؛ کپیرایتری با تجربۀ بیستونه ماهۀ کار در یک استارتآپ موفق و دهها مصاحبۀ ناموفق. روایتی جسورانه و پیشگامانه برای نوشتن از شکست و نقاط ضعف ولی نه برای جلب توجه مخاطب و دستاوردسازی و برندسازی.
آزاده رحیمی در کتاب استیو جابز غلط کرد با تو به وضعیت نمایشی، خودنمایانه و جعلی بعضی از استارتآپهایی که با آنها سروکار داشته نگاهی انتقادی دارد. نقد گلایهآمیزش از نحوۀ برخورد مدیران با کپیرایترها و آفرینندگان و فراهمکنندگان محتوا که بخش مهمی از بدنۀ اکوسیستماند، باعث شده این کتاب لحن طنز تلخ و گزندهای داشته باشد و گاهی به هجو پهلو بزند. تصویرسازیهای خلاق مصطفی اصانلوی همین لحن طنز گزنده را تقویت کرده تا حاصل همراهی متن و تصویر، به محصولی جذابتر بینجامد.
موضوع این کتاب بر خلاف انتظار دربارهی زندگینامه و سرگذشت استیو جابز نیست!
حالا ممکن است از خودتان بپرسید که چرا پای استیو جابز بنده خدا به این کتاب کشیده شده است؟ خب این هم از تکنیک های کپی رایتری است تا هم عنوان را با آوردن نامی آشنا برای مردم به خصوص جوان ترها جذاب کند و هم در اواسط کتاب ماجرای این عنوان را تعریف میکند.
حالا از استیو جابز که بگذریم میرسیم به استارت آپ ها که محور اصلی کتاب است. در چند سال اخیر به خصوص در طی دههی 90 کسب و کارهایی شروع به کار کردند با عنوان استارت آپ فلان حوزه و ماهیت اکثر آنها الگو گرفته از استارت آپ های امریکایی و اروپایی است. یعنی هدف آنها این است که مشابه نمونههای موفق خارجی شوند اما وقتی مطابق با الگویشان در ایران پیادهسازی میشوند با شرایط ایران و فرهنگ غالب اینجا ترکیبشده و در نهایت استارت آپ های عجیب و غریبی به وجود میآید.
قسمتی از روایت مؤلف کتاب از اتفاقاتی است که در جریان مصاحبه با یکی از استارت آپ ها افتاده
یک هفته قبل، مصاحبهی اولیه با خانم HR، خانم منابع انسانی، را با موفقیت گذرانده بودم و حالا برای مصاحبهی دوم نشسته بودم پشت میز بزرگ کنفرانس تا مصاحبهکننده بیاید. از بیرون اتاق صدای فرزکاری و دریل کاری میآمد و استادکارها و کارگرها تلاش میکردند تا محیط شاد و خلاق و پویا را هر چه سریع تر برای بچه با حالهایی که عاشق یادگرفتن و تجربه کردن در اکوسیستم بودند، آماده کنند.......
چایم را که تمام کردم در باز شد و یک آقا و سه نفر خانم وارد اتاق شدند، همگی کمتر از سی سال سن داشتند. پسره یک جور مثلا کول و با حالی دستهایش را کرده بود توی جیبش. زیر پیراهن چهارخانهی قرمز و سیاه که دکمههایش را باز گذاشته بود، یک تیشرت سفید ساده به تن داشت که رویش تصویر هومر سیمپسون چاپ شده بود. همان طور دست توی جیب ایستاد کنار وایت برد و هی روی نوک پا بالا و پایین شد. کول بودنش شبیه مجری برنامهی تلویزیونی نیمرخ در دههی هفتاد شمسی، برنامهریزیشده و گل درشت به نظر میرسید؛ انگار مثلاً کتاب جیبی صد و یک راه برای با حال بودن را خوانده بود و آن روز حداقل دو توصیهی حیاتی و مهم کتاب را خوب به خاطر سپرده بود و اجرا میکرد.
نقد کاربران از این کتاب
-حدود سه ماه پیش دنبال کار میگشتم و شغل کپیرایتر بنظرم به جالب میومد. کمی گشت و گذار کردم که اطلاعات در مورد این شغل کسب کنم که به این کتاب رسیدم. کتاب فقط درمورد این شغل نیست و فضای استارتاپی و در کل میشه گفت تجربه کار و استخدام تو کشور در خوب توصیف میکنه. کلام نویسنده رو دوست داشتم. گاهی به حاشیه میرفت که ایرادی نیست چون لحن کتاب رسمی و خشک نیست. انگار یه دوست داره تجربه اش رو برات تعریف میکنه. امیدوارم از ایشون کتاب های دیگری به زودی بخونیم.
-آخرین باری که از شنیدن و خوندن غرغرهای یک نفر این قدر لذت بردم رو یادم نیست. قلم شیرینی دارند و برای هدف ارزشمندی از اون استفاده شده. با خوب و بد فضاهای استارتاپ باید آشنا شد. پ.ن. درمورد تعدیل بزرگ علیبابا قبلا هم شنیده بودم. ماجرا تلخه، اما وقتی ناچاری بین اخراج چند نفر- هرچند چند نفر به تعداد زیاد- و تعطیلی کل کسب و کار یکی رو انتخاب کنی راضی نگه داشتن همه غیرممکن میشه. تصمیم سخت رو باید گرفت.
-توی کتاب نویسنده با بیانی قوی و قصهگویی خوشمزه، داستان شکستش در محیط کار استارتاپها رو میگه و از این حیرت میکنید که نویسنده در تعریف همین قصه شکست، چقدر موفقه! با خودتون میگید چه خوب کردی از اونجا اومدی بیرون و وقتتو صرف نوشتن این کتاب کردی
لینک دانلود کتاب
http://«استیو جابز غلط کرد با تو» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/119042